معنی یار محبوب و عزیز
حل جدول
جانان
یار عزیز و محبوب
جانان
یار محبوب
دلارا
نگار
دلربا
یار عزیز
دلبر
یار زیبا و محبوب
معشوق
واژه پیشنهادی
فارسی به عربی
شعبی، عزیز، عسل، محبوب، مفضل
عربی به فارسی
محبوب , عزیز , گرامی , پرارزش , کسی را عزیز خطاب کردن , گران کردن
لغت نامه دهخدا
محبوب. [م َ] (اِخ) محمودی جدید، نام دیناری بوده است در مصر و محبوب در اصطلاح مردم فلسطین همان محبوب سلیمی است که نقدینه ای از طلا و مساوی بوده است با بیست قروش ترکی. (از النقود العربیه ص 184).
محبوب. [م َ] (اِخ) رجوع به ابوعمروبن العلاء شود.
محبوب. [م َ] (اِخ) سلیمی. یکی از ممالیک مصر در قرن هفتم هجری است که در عهد وی دینارهای مسکوک را در قسطنطنیه به مصر می آوردند و یکی از آن دینارها به نام «محبوب سلیمی اسلامبولی » خوانده می شد. و همین مملوک دست اندرکار ضرب دینار شد و عیار آن را مقداری کم نمود و آن را زر محبوب میخواندند. (از النقودالعربیه ص 184).
معادل ابجد
369